شب من خسته شدم رحم بکن

قصه ازچشم سیاهِ اون نگو

می دونم که بی نشونه دل من

دیگه از عشق تباهمون نگو

دل من کوه بودم خم شدم

دیگه از بهونه‌ها دم نزن

آرومم!...داغونه قلبم به خدا

انقده خنجرو محکم نزن

ادامه دارد.........

 

با سلام به تمامی دوستان عزیز

بالاخره بعد از چندین ماه انتظار مجموعه ی جدید ترانه م چاپ شد

یکی از ترانه هامو تقدیم شما عزیزان می کنم امیدوارم مورد توجهتون قرار بگیره

*کاش می‌شد*

خاطره قدم می‌زاره توی رد پای اشکام

غم کهنه ی نگاهت می‌زاره دس توی دستام

منو تو بریدیم از هم یه روزی یه روزگاری

چند ورق خط خطی دل  شده تنها یادگاری

چند ورق که کاش نمی شد رنگ تنهایی و غربت

تو هجوم وسوسه کاش میاورد قلب تو طاقت

کاشکی که با یه اشاره نمی شد دلت هوایی

می تونستی که بفهمی چقده سخته جدایی

اما نه، من تک و تنهام واسه تو دردی نداره

سایه ی منه جدایی، دل تو پر از بهاره

آره این منم که زخمی شدم از تیر ترانه

کاش می‌شد دیگه دل من،  نگیره از تو بهانه

 

*حضور بارانی*

دوباره دلم گرفته یکی بارونو بیاره

یکی از اون ور مشرق نفس جونو بیاره

یکی که مث نگاهت حضورش بارونی باشه

بغضمو ازم بگیره، تو سراب من به پا شه

تو خیال می‌کنی رفتی؟ اما  پس این کیه اینجا

داره جونمو می‌گیره، منو می‌سوزونه تنها

به گمونت همین رفتن، می‌تونه فاصله باشه؟

دست تکون دادنی ساده غزل یه جاده باشه؟

اما نه کجای کاری ببینی دارم می‌میرم

ببینی که زیر بارون دیگه از ترانه سیرم

ادامه دارد..............

 

 

دوستان برای تهیه ی کتاب می تونن با شماره      09192633008  تماس بگیرند تا با پست پیشتاز (رایگان) به دستشون برسه

قول  می‌دم وقتی برم اشکاتو در بیارم

روی اون سنگ لبات آه و زاری بزارم

حالا که خاطره مو داری پس می‌دی بهم

قول می‌دم بارونی شی وقتی برخوردی بهم

 

دوستان محترم پاپ در صورت تمایل به اجرای ترانه ها لطفا یا با نشر یا با مرکز پخش تماس بگیرند چون تعدادی از ترانه ها واگذار شده

 

*دیگه منو نداری*

حالا من تنها بمونم با خیال و خواب و رویا

وقتی امروزو ندارم... نباشه نشونِ فردا

زیر پا بزار غرورو، باشه من حرفی ندارم

تونمی خوای دیگه قلبُ، توی چشمت نمی زارم

باشه صد شاخه ی خورشید، دوس داری بزار تو دنیات

جا بده هزار جزیره، توی قلب مث دریات

اما این یادت بمونه همیشه شب تو کمینه

یه روزم دریای قلبت، قهرِ طوفانُ می‌بینه

یه روزی نگاهِ بارون توی چشم تو می‌شینه

دست سردباد پاییز، برگ خاطره می‌چینه

می بینی که بی نشونی، هیچ کی جز فاصله‌ها نیس

تن سر سخت غرورت، شده از اشکِ دلت خیس

می بینی جاده رفیقه، یکی رو به یاد میاری

اما اون روزه می‌فهمی که دیگه منو نداری

 

 

 

نوشته شده در پنج شنبه 87/7/4ساعت 9:27 صبح توسط ن.یکتا نظرات ( ) | |