سفارش تبلیغ
صبا ویژن


به وبلاگ رسمی یکتا نویسنده و ترانه سرا خوش آمدید

 

 

 

 

باسلام به همه عزیزان وبازدیدکننده های این وبلاگ

هر گونه برداشت بدون اجازه کتبی از صاحب اثر ممنوع می باشد و پیگرد قانونی دارد این مجموعه ترانه دارای مجوز از فرهنگ ارشاد می باشد ودر کتابخانه ملی باشماره

85876ح به ثبت رسیده شده

 

 

 

 

 

دوستای خوبم چندترانه ی اول از کتاب اولمه به اسم (رنگین کمون شب )که تقدیمتون می کنم و منتظره نظراتتون هستم اگه وبلاگ دارید آدرسشو بنویسید حتما بهتون سر می زنم

 

 

 رنگین کمون شب

وقتی می شد جغد سکوت واسم ترانه خون شب

وقتی غروب بی رمق می شد رگای خون شب

وقتی که دور می شد صدات با اون نوای تیک وتاک

لحظه ی انتظار من نبضای بی زبون شب

وقتی دیگه فایده نداشت خیره به در شدن برات

دیگه یه دیوونه شدم رفیق وهمزبون شب

وقتی تو رو می دیدمت با عشق پوچ بی دوام

توی تنم رخنه می کرد ریشه های جنون شب

وقتی دیدم دوس نداری منو تو ما یکی بشیم

عشقو سپردم به دل سنگ ونا مهربون شب

وقتی که فهمیدم برات دلدادگی معنا نداشت

خواستم دیگه نباشم و مردم تو آسمون شب

می دونی تو در اومدی میون هر قلب به یه رنگ

آره بدون فقط توایی تنها رنگین کمون شب

 

 

 

 

یه ترانه ی زیبا می خوام تقدیمتون کنم که متاسفانه نمی دونم از کیه دوستان عزیز

یکی از دوستام تو دانشگاه بهم نشون داد

بارون

روزی که به هم رسیدیم گفتی بارون خبرم کرد

گفتی که قاصدک عشق با غزل همسفرم کرد

روزی که پیش تو موندم همه عشقت مال من بود

پشت یه پنجره ی باز یه غریبه قدغن بود

فکر می کردم که نمی شه بهارو فروخت به پاییز

نه نمی شد که نگاهت بشه از کینه ها لبریز

اما تو رفتی بهارو تو چشام خزونی کردی

ابر بی صدای قلبو تو بودی بارونی کردی

تو دیگه نگاه قلبت خیره به یه جای دیگه س

آره اون پنجره ی باز روبروی باغ دیگه س

اما تو بدون که بارون یه روزم روی یه شیشه

می نویسه رفتنم رو مث شبنم تا همیشه

دوستای خوبم هر جایی که هستید برای تهیه ی کتابا با مرکز پخش تماس بگیرید تا فروشگاه های سراسر استان رو معرفی کنه دوستانی هم که خارج از استانن باز بامرکز پخش تماس بگیرن تا از طریق پست پیشتاز به دستشون برسه

آدرس شهریار ،پایانه قائم،پخش کتاب گنجینه روان

09124404951

 

 

مجموعه ترانه ی دومم به اسم (نمی شم دلگیره تقدیر)که باشماره ی 85987ح در کتابخانه ملی ثبت شده و در فرهنگ ارشاد دارای مجوزه ... چند ترانه شو تقدیمتون می کنم

 

دیگه تموم شدی برام عکستو بر میگردونم

فکر کن بی تو ستاره نیست اسیر طاق زندونم

ابن ترانه رو باب شما پسرایی می نویسم که وقتی نو میاد به بازار ...

بقیشو نمی گم

بقیه شو خودتون تو شعرم بخونید

شنیدم شاهه پریون دلتو تنها گذاشته

واسه برگشتن قلبت کوره راهی ام نزاشته

می بینم که مشق چشمات دمه از یه التماسه

سکوتت ،سرخیِ گونت .... باشه میگذریم ،خلاصه

خلاصه این همه سایه واسه این واون شدی تو

واسه قلب بی گناهم یه بلای جون شدی تو

رفتی ودنیارو گشتی ،اما باز پیدا نکردی

مث من عاشقو صادق ،واسه تو که دوره گردی

تو سکوت دو تاچشمت پره از حرف ندامت

کوهی ازغم تو نگاهت ،می بینم که بسته قامت

میدونم تو انتظاری که یه چیزی بگه لبهام

بگه برگرد تو دوباره که منم مث تو تنهام

باشه اما بدون اینو ،نه دلم رامه نه دلسوز

فقط این کافیه که تو ،به خودت اومدی امروز

شوخی کردم

 

حالا اگه دوس دارین یکی ام واسه دخترا میگم ،چه اشکالی داره

آره چرا که نه...من بی طرفم ،باور کنید

خوب مگه چی میشه

یه شعرم واسه شماها میگم،باشه گله کنین...

عاشق دریا

میدونم عاشق دریای نگامی میدونم

میدونم تو انتظار یه کلامی میدونم

میدونم پشت نگاهت ماهیا تشنه می شینن

مث تو که تشنه ی جرعه سلامی میدونم

می بینم دوس داری غرق شی تو نگاهم

بشم اون موج وتو اون صخره شی که میشه پناهم

هردومون دریایی شیم وهمیشه تنها بمونه

شبی که توی کمینه میگه من بی تو تباهم

حتی اینم میدونم کشته ی رنگ آسمونی

همیشه تو رویای دریایی با من نمی مونی

می خوای آبی همیشه توی نگاهت بدرخشه

عاشق حرف غروب شی و بادو دریا بخونی

امامن عاشق دریامو اینا دریا نمیشه

واسه تو لنزای آبی نازنین رویا نمی شه

پشت این لنزای آبی ستاره برقی نداره

حالابا تو گفته باشم... نگی که رسوا نمیشه

نه دیگه قرارنشد طرف دختراروبه شما بدم

خلاصه ببخشیدا،آخه نمی شه....

 

 

 

 

می تونم

می تونم با یه اشاره شعر چشماتو بخونم

می تونم توی نگاهت تا ابد اسیر بمونم

می تونم اگه تو خواستی واسه شب ستاره باشم

واسه تشنه ی صداقت یه ابر بهاره باشم

می تونم اشکای شادی ،واسه تو دریا بسازم

توی چشمات به نگاهت می تونم که دل ببازم

می شه تا اون ور دنیا اسمتو داد بزنم من

بگم با صدای قلبت میزنه نبضای این تن

بگم جز پناه چشمات دیگه من جایی ندارم

می میرم روزی نباشی ،رو مزار دل می بارم

می تونم تابه قیامت پای خواستنت بشینم

یا اگه حادثه ای شد تونگاه تو ببینم

می تونم زمزمه باشم روی اون شراب لبهات

تا بدونی که دل من باتوء حتی تو شبهات

می تونم تو چشمای تو یه ترانه ساز بمونم

واسه اون ناز نگاهت تا ابد غزل بخونم

می تونم واسه همیشه دست تقدیرو ببندم

تا نگی زمونه خواست که ،تو رها شی صید بندم

 

 


نوشته شده در یکشنبه 85/6/5ساعت 12:47 صبح توسط ن.یکتا نظرات ( ) | |



قالب جدید وبلاگ پیچک دات نت