سلام
بصورت تصادفي با وبلاگ شما برخورد كردم لحظاتي سرشار از عاطفه ها را با ديدن وب سايت شما سژري كردم واين وا داشت كي از راه دور در جنوب شرقي ترين نقطه ايران در كنار امواج آرام درياي زيباي بندر چابهار اين گونه تقديمتان كنم
آمدم سوي شمااز راه دوربار ديگر با سلام تازه ايآه مي بخشيد زنبيلم تهي استنيست همراهم کلام تازه ايراه اکر دور است وقلبم آهنيمهرتان آهن ربايي مي کندبرتمام سرزمين قلب منعشقتان فرمان روايي مي کندخيف دستم مثل يک صحرا تهي استکاش دستم ابر وباد وآب بودکاش در شبهاي تاريک شماکاسه چشمم پر از مهتاب بودمن شما را مي شناسم دوستانقلب هاي پاکتان دريايي استباغ سبز مهربانيهايتانمثل فروردين پراز زيبايي است
پايدار بمانيد