سفارش تبلیغ
صبا ویژن


به وبلاگ رسمی یکتا نویسنده و ترانه سرا خوش آمدید




دوستای خوبم امروز از یه وبلاگی بازدید کردم در مورد بیماری ایدز نوشته بود

مطالبش نظر منو جلب کرد

اونجا نوشته بود که مردم همه ی کسانی رو که مبتلا به بیماری ایدزندرو به یه چشم نگاه می کنن

در صورتی که ایدز از راههای گوناگونی انتقال پیدا میکنه

منم سعی کردم یه ترانه در همین زمینه بنویسم تا با این ترانه به مردمی که به همه ی بیمارامون به

یه چشم نگاه می کنن بفهمونم که این بیماری قربانی های بی گناه زیادی رو هم گرفته

از جمله اون عزیزایی که از طریق خون آلوده مبتلا شدن ...

بی گناه

بعضیارنگین کمونن تو دلای این واونن

اما بعضی بی گناه و توی دنیا بی نشونن

اونا زخمی زمونه بی گناهه بی گناهن

کاش می شد همه بدونن قربونیِِِِ ی اشتباهن

یه خطا از دوتا دستِ سنگیِ،بی عشق ،جلاد

که گرفته زندگی رو از اونا بی قیل وبی داد

باید چشمه ی نگامون به اونا زلال بمونه

نباید بزاریم این غم تو دلاشون هی بخونه

 


دوس دارم هر بار که آپ می کنم یکی از شعرای استاد عزیزم آقای شهیار قنبری رو

در کنار کارام بنویسم

رحم کن

ای تو هم بغض هنوز از منو ما عاشق تر

ای تو از خاصیت عاطفه پیغام آور

همدم دور به من مثل تن من نزدیک

صاحب قصه ی میلاد و هنوزو آخر

رحم کن دست تو پرپر شدنو می فهمه

رحم کن چشم تو ایثار منو می فهمه

باچه ترسی بی تو دور از چشم تو می زیستم

من حریف جذبه ی تو هرگز نیستم

رحم کن تا شب بی جنبش بی حوصلگی

پشت این پنجره ی خالی قابم نکنه

دارم از فکر رسیدن به تو آباد می شم

تو بیا که باد ولگرد خرابم نکنه

رحم کن دست تو پرپر شدنو می فهمه

رحم کن دست تو ایثار منو می فهمه

ای مراقب نفس من در باد

نفست به شعر من جرات عریانی داد

بال پرواز من دربه در عاشق باش

چون که در من کسی از اوج پرواز پریدن افتاد

رحم کن دست تو پرپر شدنو می فهمه

رحم کن دست تو ایثار منو می فهمه

 

 


نوشته شده در یکشنبه 86/2/2ساعت 8:32 صبح توسط ن.یکتا نظرات ( ) | |



قالب جدید وبلاگ پیچک دات نت